ترسوها
کد آیتم: 243814
ترس ریشههای امید را در وجود آدمی میخشکاند و رویاهای روشن شب را پیش از آمدن فردا به تاریکی میسپارد. هنگامی که مردمکهای بیقرارت در چشمهای معصومت سرگرداناند و به دوردست اتفاقات شوم در آیندهای نامعلوم مینگرند، درست در همان هنگام جوانههای خوشبختی سر از خاک برنیاورده میمیرند؛... چرا که تو آنها را به ترس از شکفتن عادت دادهای... یادداشتهای نیمهتمام «نسیم» به دست «سلیمی [سلیما]» رسیده است و او را برآشفته است. سلیمی کلمه به کلمهشان را میبلعد و حرف به حرف در لابهلای آن کلمات میدود، و درمییابد که آن یادداشتها رمانی ناقصاند که سرگذشت زنی سرشتهشده از ترس، درست مثل خودش، است. هراس بر نسیم چیره شده است و نتوانسته است رمان نیمهتمام خود را تمام کند. نسیم از رساندن یادداشتهای ناتمام خود به دست سلیمی چه قصدی داشته است؟ آیا او میخواهد سلیمی پایان رمان را بنویسد؟
| نویسنده | دیمه ونوس |
| مترجم | اختر ذوالفقاری |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
1 |
| تاریخ چاپ |
1398 |
| تعداد صفحات |
172 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
21.1 |
| قطر |
0.8 |
| طول |
14.5 |
| کد موضوع | 892/73 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5