سرگیجه (داستانهای خیلی کوتاه کرونایی)
کد آیتم: 259197
دلیلی نداره که وقتی باد نمیاد و یا کولر روشن نیس پردههای اتاق خواب آدم تکون بخوره، کور که نبودم، با این دو تا چشمام میدیدم که تکون میخوره، آدمیزاد دفعه اول و دوم ممکنه خودشو بزنه به بی خیالی و یا اصلا ملتفت نشه، ولی موقعی که شب و نصفه شب این موضوع تکرار بشه و اون وقت بلند شی و از بسته بودن در و پنجره مطمئن شی و دور و بر پردههه رو چک کنی و هیچ دلیلی پیدا نکنی و درست موقعی که از همه چی خاطرت تخت شده و خواستی بخوابی اون وقت باز عینهو لغزیدن یه مار براق توی سینه بیایون و عینهو انعکاس نور مهتاب روی پولکای گردهاش، ببینی پرده آویزون به پنجره اتاقت اول موج برمیداره و بعد تکون میخوره، خب معلومه دلهرهات میگیره و میگی حتما یه خبرایی هست... از اولشم میگفتن اون خونه روح داره...
| نویسنده | علیرضا زندی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
1 |
| تاریخ چاپ |
1400 |
| تعداد صفحات |
168 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
21.4 |
| قطر |
0.8 |
| طول |
14.5 |
| کد موضوع | 3/62 فا 8 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5