کد آیتم: 275525
دیگر نمیتوانستم به کنسرتوی ویولن گوش بدهم، به سفر بروم در کتابفروشیها بچرخم از نانوایی نان بگیرم به دریا یا درخت پرتقالی چشم بدوزم یا عطر گلها و چمن و باران و خاک را حس کنم نمیتوانستم به سینما بروم. نمیتوانستم سوسیس و تخم مرغ بخورم یا جامی بنوشم یا به رستوران بروم و ماهی سفارش بدهم نمیتوانستم به تماشای طلوع آفتاب بنشینم.احمد آلتان چه در ترکیه و چه در جهان نویسنده و روزنامهنگار شناختهشدهای است کتاب حاضر اما شاید از آثار داستانی او هم گامی فراتر رفته باشد؛ او در این کتاب خشم و ناامیدی از بیعدالتی و سرنوشت محتوم خویش را در قالب واژگانی شاعرانه و کوبنده ریخته و اثری خلق کرده که جان مکسول کوتسی نویسنده برنده نوبل آن را جذاب و عمیق مینامد. آریل دورفمن نویسنده معترض آرژانتینی نیز مینویسد که باید نام آلتان را به عنوان یکی از بزرگترین حبسیهنویسهای تاریخ به خاطر بسپاریم.
| نویسنده | احمد آلتان |
| مترجم | ایمان رهبر |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
3 |
| تاریخ چاپ |
1404 |
| تعداد صفحات |
168 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
پالتویی |
| طول |
16 |
| عرض |
12 |
| قطر |
1 |
| کد موضوع | 894/353 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
آیتم های پیشنهادی