كلاوديو بورگي كه حرفهاش خوردن شمشير يك متري و خوابيدن روي تختي از خنجر و ميخ و بالا رفتن از پلههايي از تيغ به ظاهر آخته بود، پيش از نمايش هميشه ميوههاي بريدهشده را با شمشيرش تكه تكه ميكرد تا آه از نهاد تماشاگران درآورد. البته ميوهها را از بخش تيز شمشير ميبريد نه بخشي كه روي آن راه ميرفت! اين فقره آلزايمر هميشه 10 دقيقه مانده به اجرا ياد بادمجان و كدو ميافتاد و گروه نمايش بشكه را مثل ديوانهها به نزديكترين ميوهفروشي حملهور ميكرد! براي نشان دادن تيزي خنجرش از خيارچنبر هم استفاده ميكرد، اما اينگونه ابزار نمايشي فقط در نمايشهاي يونان و تركيه به آن طرف كه كان سبزيجات بود مورد استفاده قرار ميگرفت. در اروپا اگر ميفهميدند رمانتيك هفتخطي است چنبر را در آستين او ميكردند و در ادامه قصه ميفهميم همين كار را هم كردند.