پيتر حواسش جمع بود تا همسرش را در خصوص گذشتهاش تحت فشار قرار ندهد و بئاتريس هم دقيقا به همين دليل او را انتخاب كرده بود. بيشتر مردها در زمانهاي كه صداقت و افشاگري امتياز محسوب ميشد، كمگويي او را نميپسنديدند اما پيتر فرق داشت. شايد چون او اهل شمال شرق آمريكا بود، يكي از چهار پسر خانوادهاي كه چهار نسل دوام آورده بود. شايد به اين دليل كه رياضيدان بود. شايد به اين خاطر كه پيتر از سر و ظاهر و سبك زندگي اين زن راضي بود و به راستي دلش خوش بود كه همسرش ميگفت: «پدر و مادرم مردن. توي ايالت نيويورك غربي، نزديك روچستر زندگي ميكرديم. تك فرزندم. هيچ كس و كاري ندارم.» ...