زن ناقلا با اين موضوع خيلي خوب آشنا بود! بارها با مهارتي گربهوار و كنجكاوي تمامنشدني اين درد پنهان و زجرآور را در چشمان تمام مرداني كه توانسته بود اغوايشان كند به وجود آورده بود. برايش بسيار سرگرمكننده بود كه حس كند با توانمندي شكستناپذير زنانهاش آنها را كمكم در بر ميگيرد، فتح ميكند، به زير سلطهي خود درميآورد و براي آنها فردي يگانه ميشود؛ بت هوسباز و حاكمشان. اين حالت آرام در وجودش رشد كرده بود، مانند غريزهاي پنهان كه پروبال ميگيرد، غريزهي جنگ و كشورگشايي.