گاهي ما به آينه نگاه مي‌كنيم، گاهي آينه به ما. اعضاي گروه مخفي انجمن نگهبانان چيزهاي زيادي مي‌دانند. مي‌دانند كه آهن سرد هيولاها را درون سايه‌ها نگه مي‌دارد. مي‌دانند كه ايستادن بين دو آينه خطرناك است. علاوه بر اين‌ها، مي‌دانند كه با وجود تعداد اندك‌شان كه هر روز كمتر هم مي‌شود، همچنان وظيفه دارند از انسانيت در برابر موجودات فراطبيعي - و صد البته بالعكس محافظت كنند. اما دو تن از اعضاي قدرتمند گروه، آقاي چابك و سارا فالك در دنياي بين آينه‌ها حبس شده‌اند و دنبال يكديگر مي‌گردند و نيز راهي براي برگشتن به خانه. چيزي كه آنجا مي‌يابند براي انجمن نگهبانان و نيز دنيايي كه از آن محافظت مي‌كنند، عواقب شوم در پي دارد، عواقبي كه باعث مي‌شود به هر آنچه تصورمي‌كردند كه مي‌دانند، شك كنند.