درباره‌‌ی خاطرات هنرپیشه نقش دوم (نمایش‌نامه)

[غبار و دود و هياهو، جسدي را روي دست مي‌برند. زمزمه غريب جمع، گريه درهم زن و مرد. موهبت به طرف ما برمي‌گردد.] موهبت: «در يك غم‌نامه بزرگ، هنرپيشه نقش دوم هرگز نمي‌ميرد!» ـ هوه ببخشيد؛ اين حرف مال من نيست. بله، اين حرفو يك كسي به من گفت كه، كه ـ در زندگيش هفت بار مرده بود، با وجود اين وقت گفتن اين حرف به صداي بلند مي‌خنديد. خوشحال بود، و از غصه گريه مي‌كرد؛ چرا نمي‌مرد؟ چرا نمي‌مرد؟ شب بود...

آخرین محصولات مشاهده شده