درباره‌‌ی کافکا در بستر (نمایش‌نامه)

ف: جاتو بده من. ك: تو برا چي مي‌خواي بميري؟ ف: من نمي‌خوام بميرم. ولي مي‌خوام تو زنده بموني. ك: نمي‌شه جا عوض كنيم. ف: چرا نمي‌شه؟ ك: قانونش اين‌جوري نيست. ف: اگه باشه چي؟ دكتر ايكس پيدا مي‌شود. دكتر ايكس: خبر خوب داريم و خبر بد. ف: لطفا خبر خوب. ك: فرق ما همين‌جاست ديگه. دكتر ايكس: خبر خوب اينه كه ـ ببخشيد. اشتباه كردم. خبر خوبي در كار نيست. ف: خبر بد چيه؟ دكتر ايكس: خبر بد همينه. دكتر ايكس مي‌رود. ك و ف به همديگر نگاه مي‌كنند.

آخرین محصولات مشاهده شده