درباره‌‌ی کمدی الهی 2 برزخ (3 جلدی با قاب) شومیز

در ارتباط با قلمرو بين بهشت و دوزخ، پيشينه‌هاي بصري، ادبي و پاتريستي از غنايي به مراتب كمتر برخوردار بودند. عالمان الهيات مسيحي از ديرباز ضرورت منطقي وجود مكاني بين عذاب‌هاي ابدي دوزخ و بهجت ابدي بهشت را بازشناخته بودند. به نظرشان غيرقابل تصور مي‌آمد كه روح كسي مانند بوئونكونته دامونتفلترو (برزخ، سرود پنجم)، پس از يك عمر سپري شده در گناه، فقط به بركت قطره اشكي كه در واپسين لحظه حيات از ديده فشاند، خيلي ساده و آسان به ملكوت صعود كند و آمرزيدگان همنشين و محشور شود، بي‌آنكه قبلا فرايندي مكمل را براي رسيدن به تنزه طي كرده باشد. چنين شكلي از بهجت آني، في‌الواقع، گناهكاران عادي را، كه در لحظه مرگ رحمت الهي شامل حالشان شده بود، تا سطح قديسان و شهدا ارتقا مي‌بخشيد، يعني كساني كه روح‌شان مستقيم به ملكوت صعود مي‌كرد، زيرا متناسب با كمال معنوي زيسته و جان باخته بودند. تبعات اخلاقي و رواني آمرزش يكسان نيز به نوبه خود مانعي جدي به شمار مي‌آمدند: اگر قديسان و گناهكاران تائب بي‌تمايز به رستگاري مي‌رسيدند، ديگر انگيزه‌اي وجود نمي‌داشت كه بندگان را به زيستن مطابق با الزامات زندگاني مسيحي در عالم خاكي ترغيب كند. بهايي بابت يك عمر كژروي پرداخته نمي‌شد؛ يك عمر زندگي با تقوا پاداشي نداشت. عالمان الهيات، براي حل اين مشكل، قلمرويي بينابيني را متصور شدند، قلمروي براي پردازش و مبادله، كه آنجا ارواح عادي مي‌توانند از باقيمانده گناهانشان پاك (منزه) شوند و با شكل‌گيري معنوي دوباره براي پذيرفته شدن مطلوب در بهشت آماگي بيابند. بر اين قلمرو، كه از نظر محيطي و مكان‌شناسي نامشخص است، برچسب (برزخ) زدند.
كلمات كليدي: ادبيات و داستان، كلاسيك، دانته آلگيري، كاوه ميرعباسي

آخرین محصولات مشاهده شده