

بند انگشت (نمایشنامه)
کد آیتم: 277245
کرلی: نه. کاملا مطمئنم که تو اون رو کشتی. قضیهای که تعریف میکنی بهاندازه کافی این رو ثابت میکنه که تو اون رو کشتی. اون مخصوصا از قصد لیز خورده و افتاده توی دریا. یک قتل انگلیسی رخ داده. دیگه کی به طناب یا اسلحه یا خنجر نیاز داره؟ ما میتونیم به قربانیهامون اعتماد کنیم. اونها خیلی آروم و بیسروصدا از شبیخون میگذرن. اونها یا توی دعواومرافعه جیم میشن یا یکراست میرن توی تیمارستان. فقط همینطور که دارن میرن فاطله ناپدیدشدنشون بهاندازه صدای خمکردن و شکوندن یک بند انگشته. [مکث] من مطمئنم که اون توی ساحل کشته شده. مطمئنم که تو توی شصتمایلی اونجا بودی.پتریک: من نرفتم پیش پلیس. با هارت و داپری برای اثبات عدمحضورم توی اونجا یک سری عذر و بهانه آوردم.کرلی: تو اون رو انجا ولش کردی تا بمیره.پتریک: نه اصلا، اینا رو پلیس میگه. صحت نداره.کرلی: نه دقیقا کاری که تو کردی همینه.
نویسنده | دیوید هر |
مترجم | الهه جدیدی |
زبان |
فارسی |
نوبت چاپ |
1 |
تاریخ چاپ |
1402 |
تعداد صفحات |
80 |
نوع جلد |
شومیز |
قطع |
رقعی |
عرض |
14.5 |
قطر |
0.5 |
طول |
21.2 |
کد موضوع | 822/914 |
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
1 ستاره
0%
2 ستاره
0%
3 ستاره
0%
4 ستاره
0%
5 ستاره
0%