خداوند الموت

خداوند الموت - 0
خداوند الموت - 1

خداوند الموت

The lord of alamut

کد آیتم: 278162

745,000 تومان

موجود در انبار

یک روز هنگام ظهر، سواری غبارآلود وارد الموت شد و از عابران پرسید که دارالحکومه کجاست؟ مردم دارالحکومه را که ارگ الموت بود به آن سوار نشان دادند. سوار خود را به دروازه ارگ رسانید و خواست وارد شود، ولی نگهبانی که نیزه در دست داشت و کنار دروازه ایستاده بود، از ورود او ممانعت کرد و گفت مگر تو نمی‌دانی هیچ‌کس نمی‌تواند سوار بر اسب وارد این قلعه شود. سوار گفت من از رسم اینجا اطلاع نداشتم. من از طوس می‌آیم و می‌خواهم نامه‌ای را که آورده‌ام به دست خداوند الموت بدهم. نگهبان وقتی اسم خداوند الموت را شنید، طبق معمول گفت:«علی ذکره‌السلام» و بعد اظهار کرد تو نمی‌توانی تا غروب آفتاب او را ببینی، زیرا خداوندگار ما هنگام روز هیچ‌کس را نمی‌پذیرد، اما در هنگام غروب برای نماز به مسجد می‌رود و همه می‌توانند او را ببینند. سوار گفت بیم دارم که اگر تا غروب صبر کنم تا نامه را به دست خداوند بدهم دیر شود.