

کد آیتم: 42433
واقعا در جزیرهای کنار مردی به نام کروزو گرفتار شده بودم. مردی انگلیسی که برای من به قدر لاپلندیها بیگانه بود. وقتی از کلبه بیرون رفتم جمعه را جایی ندیدم و از این بابت خوشحال بودم. قدری از راه رفتم و جایی نشستم تا خودم را جمع و جور کنم.دستهای گنجشک لای بوتهها جا خوش کرده بودند و با کنجکاوی سرشان را عقب و جلو میبردند. اصلا نمیترسیدند چون از ازل هیچ آسیبی از نوع بشر ندیده بودند. باید از آمدن به جزیره پشیمان میشدم؟ بخت مرا به جزیره کروزو آورده و گرفتار کرده بود. در دنیای بخت مگر بهتر و بدتر وجود دارد؟ تن به امواج میسپاریم و در چشم به هم زدنی هوشیاریمان سست میشود. خوابیم و وقتی بیدار میشویم سمت و سوی زندگیمان را گم کردهایم. چه هستند این چشم به هم زدنها که تنها سیستم دفاعی در برابرشان هوشیاری ابدی و غیر انسانی است؟ شاید شکافها و رخنههایی باشند که صدایی دیگر، صداهایی دیگر، از درون آنها کلام را به زندگی ما می دهند.به چه حقی گوش شنیدن این صداها را نداریم؟
نویسنده | جان مکسول کوتسی |
مترجم | ونداد جلیلی |
زبان |
فارسی |
نوبت چاپ |
3 |
تاریخ چاپ |
1404 |
تعداد صفحات |
180 |
نوع جلد |
شومیز |
قطع |
رقعی |
عرض |
21.5 |
قطر |
0.8 |
طول |
14.5 |
کد موضوع | 823/914 |
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
1 ستاره
0%
2 ستاره
0%
3 ستاره
0%
4 ستاره
0%
5 ستاره
0%