درباره‌‌ی اقیانوس را نشانم بده (مجموعه داستان)

ساندرا گاهي اوقات شب‌ها صداي روباه‌ها را مي‌شوند كه زوزه‌هاي تهديدآميزشان در تپه مي‌پيچد. ناگهان سه توله روباه را مي بيند كه زير نور ماه كامل مانند رقاصان زير نورافكن‌ها، باز ي مي‌كنند. هفته گذشته، هم صدايي مثل فرياد وحشت‌زده كودكي را شنيده بود. صداي يك گربه وحشي بود، صداي جيغ‌مانند دلهره‌آوري كه هيجان و اشتياق حيوان براي شكار را نشان مي‌دهد و ساندرا اكنون هر شب براي شنيدنش گوش تيز مي‌كند. به ذهنش خطور مي‌كند كه اهميتي نمي‌دهد اگر گربه وحشي، اردك‌هايش را ببرد. آن‌ها مي توانند پيشكش ساندرا به گربه وحشي باشند. (از متن كتاب)

آخرین محصولات مشاهده شده