درباره‌‌ی این دروغگو‌های دل‌فریب

كت در تمام زندگي‌اش فقط مادرش جيمي را داشته و بس؛ البته به استثناي آن چهل‌وهشت ساعتي كه جيمي متاهل بود و كت يك برادر به اسم ليام هم داشت. اما اين ازدواج كوتاه‌مدت به جدايي ختم شد و از آن‌موقع به بعد كت و ليام ديگر هيچ ارتباطي با هم نداشته‌اند. حالا، پس از گذشت حدود يك دهه، جيمي سارق جواهرات است، اما قصد كرده اين شغل را كنار بگذارد؛ البته به شرط انجام آخرين ماموريتش در مهماني جشن تولد راس ساترلند. كت هم راهي پيدا مي‌كند تا مثل هميشه به مادرش بچسپد و همراهش برود؛ اما خبر ندارد كه دو مهمان ديگر هم در اين جشن حضور دارند: ليام و پدرش.

آخرین محصولات مشاهده شده