دربارهی بهترین شکل ممکن (مجموعه داستان)
دقيقهاي به وضعيتي كه در آن گرفتار شده بود، فكر كرد. به نظرش رسيد ميليونها قاتل حرفهاي بر تكتك سلولهاي خونياش سوار شدهاند و در سرتاسر قلمرو بدنش تاخت و تاز ميكنند. فكر كرد وسط تماشاي فيلم مهيجي در سينما با احترام به او ميگويند از سينما بزند بيرون. احساس كرد درست وقتي كه فكر ميكرده زندگي براي او به بهترين حالتش رسيده است بايد از همهي چيزهايي كه براي به دست آوردنشان جنگيده بود، از همهي چيزهايي كه عميقا دوست داشت ــ زنش، دخترهايش، شغلش، خانهاش، موقعيتش ــ دست بردارد. حس كرد كسي كه نميدانست كيست يا چيست ناگهان از او ميخواهد بازي را رها كند؛ آن هم دقيقا زماني كه او دارد به بهترين شكل ممكن بازي ميكند. براي اولينبار احساس كرد دارد چيزي را از دست ميدهد كه هميشه فكر ميكرد تنها متعلق به خودش بوده است. حس كرد در بازي نابرابري فريب خورده است. مثل كودكي بود كه ناگهان اسباببازياش را از او گرفته باشند. دلش خواست بزند زير گريه. دلش خواست جيغ بكشد، اعتراض كند، التماس كند، فحش بدهد. دلش خواست برود وسط خيابان و رو به جايي كه نميدانست كجاست، فرياد بزند: «از جون من چي ميخواهيد؟»
كد كالا | 75691 |
زبان | فارسی |
نویسنده | مصطفی مستور |
سال چاپ | 1402 |
نوبت چاپ | 19 |
تعداد صفحات | 116 |
قطع | پالتویی |
ابعاد | 1 * 19 * 1 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 123 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.