درباره‌‌ی به خانه بیا

در كشتزار كار مي‌كرد. البته اين كار برايش جديد نبود. در جهنم هم سر زمين كار مي‌كرد. در جهنم، آفتاب چنان غوزه‌هاي پنبه را داغ مي‌كرد كه هر وقت مي‌خواستي به آن‌ها دست بزني كف دستت مي‌سوخت. وقتي آن گلوله‌هاي پفكي سفيد كوچك را در دست مي‌گرفتي مثل اين بود كه آتش در دست داشته باشي، اما خدا اجازه نداد حتي يك دانه‌اش را زمين بيندازي. افيا و اسي؛ دو خواهر با دو سرنوشت كاملا متفاوت. يكي تبديل به برده و ديگري تبديل به همسر يك تاجر برده مي‌شود. عواقب سرنوشتي كه در انتظارشان است تا نسل‌هاي بسياري ادامه مي‌يابد و فرزندان و نوادگان‌شان را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد.

آخرین محصولات مشاهده شده