دربارهی حکایت عشقی بیقاف بیشین بینقطه (مجموعه داستان)
ديشب توي پلههاي خونه ليز خوردم. بس كه تند تند ميرفتم بالا. زانوم زخمي شد. قوزك پام خراش برداشت. مادرم گفت:((حواست كجاست، دختر؟)) شب، قبل از خواب توي رختخواب مثل بچهها بغض كردم و تا دير وقت گريه كردم. به خاطر زانوم نبود. به خاطر قوزك پام نبود. تسمه كفشم پاره شده بود.
كد كالا | 75285 |
زبان | فارسی |
نویسنده | مصطفی مستور |
سال چاپ | 1401 |
نوبت چاپ | 32 |
تعداد صفحات | 80 |
قطع | پالتویی |
ابعاد | 20 * 12 * 0.5 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 81 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.