دربارهی خداوند الموت
يك روز هنگام ظهر، سواري غبارآلود وارد الموت شد و از عابران پرسيد كه دارالحكومه كجاست؟ مردم دارالحكومه را كه ارگ الموت بود به آن سوار نشان دادند. سوار خود را به دروازه ارگ رسانيد و خواست وارد شود، ولي نگهباني كه نيزه در دست داشت و كنار دروازه ايستاده بود، از ورود او ممانعت كرد و گفت مگر تو نميداني هيچكس نميتواند سوار بر اسب وارد اين قلعه شود. سوار گفت من از رسم اينجا اطلاع نداشتم. من از طوس ميآيم و ميخواهم نامهاي را كه آوردهام به دست خداوند الموت بدهم. نگهبان وقتي اسم خداوند الموت را شنيد، طبق معمول گفت:«علي ذكرهالسلام» و بعد اظهار كرد تو نميتواني تا غروب آفتاب او را ببيني، زيرا خداوندگار ما هنگام روز هيچكس را نميپذيرد، اما در هنگام غروب براي نماز به مسجد ميرود و همه ميتوانند او را ببينند. سوار گفت بيم دارم كه اگر تا غروب صبر كنم تا نامه را به دست خداوند بدهم دير شود.
كد كالا | 278162 |
زبان | فارسی |
نویسنده | پل آمیر |
مترجم | ذبیحالله منصوری |
سال چاپ | 1403 |
نوبت چاپ | 4 |
تعداد صفحات | 792 |
قطع | وزیری |
ابعاد | 17.5 * 24.2 * 6.2 |
نوع جلد | گالینگور |
وزن | 1017 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.