دربارهی خرداد بود که خلیج یخ زد (مجموعه داستان)
در دوردست بعيد، در نزديكي خليج، شهري لميده لب ساحل كش آمده، شهري از همه جا دور، از زمستان محروم، اما آنقدر زنده كه از غروب تا طلوع ميزبان پرسهزني هاست. اين بندر محموم خرداد مرموزي دارد، خردادي هم هميشه هست و هميشه خواهد بود، خردادي كه از بهار به تابستان و از تابستان به پاييز ميخرامد. پس از سالهاي سال مردي در بندر پيدا شده كه كسي نميداند كيست و كسي نميداند چرا، اما دنبال خرداد است. مردي كه همه خيابانهاي پخته شهر را لگد كرده، در تكتك چالهها سرك كشيده و تمام سايهخفتگان را در گوشه كنار بندر ناخفته كرده. از ترس همين مرد موذي است كه موجها شيه هشدار ميكشند. تا دير نشده جلويش را بگيريد، تا خرداد را وسط خليج گير نينداخته و منجمدش نكرده متوفقش كنيد. اما جز همان مردي كه براي خرداد بندر كمين زده، كسي زبان موجها را نميداند. خليج يخ خواهد زد و خرداد درون اين يخ خواهد خفت.
كد كالا | 268837 |
زبان | فارسی |
نویسنده | سورن کریمی |
سال چاپ | 1401 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 184 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 20 * 13 * 1 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 118 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.