دربارهی خیابان کاتالین
بيحركت آنجا ايستاد و به چيزهايي كه از گذشتهاش بر جا مانده بود چشم دوخت.
هر كدام از آنها براي خودش سرگذشتي داشت، هر چند كه سربازهايي كه بين آنها راه ميرفتند از سرگذشت آنها هيچ نميدانستند:
اشيا براي غريبهها هيچ حرفي ندارند.
سربازها كارشان را با عجله و كمابيش حرفهاي انجام ميدادند.
چيزي كش نميرفتند، همه چيز را در دستههاي جداگانه تفكيك ميكردند، صندليها كنار صندليها، تابلوها كنار تابلوها، اشياي كوچكتر توي سبدها، رختخوابها، لباسهاي زير و ملافهها در دستهاي مجزا. هنريت ياد بوهاي جور واجور افتاد كه مشامش را پر ميكرد، بوي خوشايند بالشها، روپوشهاي سفيد تروتميز كه تازه شسته شده بود، يا بوي آهار لباسها؛ و همينطور حولهها، نرمي حولهها. همه چيز داشت از هم ميپاشيد، خانه داشت جلوي چشمش متلاشي ميشد، داشت به در و ديوارش رجعت ميكرد؛ براي او، كه آنجا خانهاش بود، هر خاطرهاي كه از آن اشيا داشت در ميان آن توده خرت و پرتها همچنان زنده بود، تودهاي كه براي آن آدمهايي كه داشتند جابهجايش ميكردند هيچ معنايي نداشت.
كد كالا | 249882 |
زبان | فارسی |
نویسنده | ماگدا سابو |
مترجم | نصرالله مرادیانی |
سال چاپ | 1403 |
نوبت چاپ | 6 |
تعداد صفحات | 368 |
قطع | پالتویی |
ابعاد | 11 * 18 * 2.1 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 226 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.