درباره‌‌ی دختران ماه

اسماء به سمت او خم شد. «خالد فكر مي‌كني روح مردم اين دوره و زمونه هم يكي بوده و بعد جدا شده؟» خنديد. «اسماء، اني حرف براساس يك اسطوره قديميه كه مي‌گه: "مردم نرينگي و مادينگي را با هم داشتند، جنس واحد و فرزندان ماه بودند. هر انساني چهار دست و پا و دو سر داشت ولي خدايان از نفوذ مردم ترسيدند، آن‌ها را دو نيم كردند و ناف را به شكل جدايي رازآلود در درونشان باقي گذاشتند تا اين جدايي رابطه را به ياد آورند. اين چنين بود كه مردم دو جنس شدند و هر نيمه به دنبال نيمه گمشده‌اش است تا دوباره به آن متصل شود."» اسماء آهسته گفت: «و من نيمه جدا شده توام؟» محكم او را در آغوش گرفت: «كه بالاخره اون رو پيدا كردي».

آخرین محصولات مشاهده شده