دربارهی در وادی درد
دوستان من! اين كشتي دارد غرق ميشود، دارم فرو ميروم، و آب از سرم ميگذرد. پرچم هنوز بر فراز دكل در اهتراز است، اما آتش همهجا را گرفته، حتي آب را؛ سكرات موت.
ناويدنهاي ملكوتي شبهاي مرفين؛ بيخواب.
بيداري باغ، توكاي سياه: بر پنجره پريدهرنگ، آوازي تحرير ميكند.
امشب، درد پرنده كوچك بلايي شد، ورجهورجهكنان به اين طرف آن طرف، گريزان از نوك سرنگ من. ميپريد از دست و پاهام، به بندبند تنم، و دم به بند نميداد. سوزنم به هدف نميخورد، و باز هم نميخورد، و هر بار درد تيز و تيزتر ميشد.
رندانه است طريقي كه مرگ ما را از پا مياندازد، و جوري هم وانمود ميكند كه انگاري فقط در كار تنك كردن و هرسي ساده است...
عذاب ته ندارد. گريان مينويسم.
كد كالا | 259998 |
زبان | فارسی |
نویسنده | آلفونس دوده |
مترجم | عماد مرتضوی |
سال چاپ | 1402 |
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 144 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 12 * 19.2 * 0.9 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 110 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.