درباره‌‌ی در

او پيش از اين‌كه دكتر به طبقه آن‌ها برسد از جا برخاست و با لبخندي زوركي جلو در رفت. او دريافت كه كارش ابلهانه بوده و شرمنده شد. احتمالا تازگي‌ها هر چيز دور و بر او احمقانه بوده كه در اين صورت اين كارش آن را بدتر كرده بود. روبه‌روي در بسته بي‌حركت ايستاد و در حالي كه نفس خود را در سينه حبس كرده بود به صداي پاي دكتر در آخرين پله‌ها و نفس‌هاي سنگين او كه در مقابل در ايستاه بود و مي‌خواست پيش از در زدن نفس تازه كند، گوش مي‌داد.

آخرین محصولات مشاهده شده