درباره‌‌ی دعا برای ربوده‌شدگان

ليدي‌دي گارسيا مارتينز پرشور، باهوش و شوخ‌طبع است. او پا به دنيايي گذاشت كه دختربودن در آن خطرناك است. اين‌جا در سايه‌ي درگيري‌هاي باندهاي مواد مخدر، جنازه‌ها در حاشيه‌ي روستاها پيداي‌شان مي‌شود تا به وسيله‌ي مارها و عقرب‌ها به درون خاك برگردند. كلاس‌هاي درس با وقفه تشكيل مي‌شوند و اين زمان اتفاق مي‌افتد كه داوطلبي حاضر شود براي يك ترم تحصيلي از شهر بزرگش دور بماند تا بچه‌هاي روستايي را آموزش دهد. در گوررو سركرده‌هاي باندهاي مواد مخدر پادشاهي مي‌كنند و مادرها به دخترهاشان لباس پسرانه مي پوشانند يا آن‌ها را با تراشيدن موها و سياه كردن دندان‌ها زشت مي‌كنند تا از چنگال شكارگر انحصارگران در امان باشند و هنگامي كه ماشين‌هاي شاسي‌بلند سياه دور شهرك مي‌گردند، ليدي‌دي و دوستانش مثل حيوانات به سوراخ‌هايي كه در حياط كنده‌اند مي‌خزند تا از ديد جانيان محفوظ باشند.

آخرین محصولات مشاهده شده