دربارهی زن زیادی
دود همه حياط خانه را گرفته بود و جنجال و بيا برو بيش از همه سال بود. زنها ناهارشان را سرپا خورده بودند و هرچه كرده بودند، نتوانسته بودند بچهها را بخوابانند. مردها را از خانه بيرون كرده بودند تا بتوانند چادرهايشان را از سر بردارند و توي بقچه بگذارند و بهراحتي اين طرف و آن طرف بدوند. دادوبيداد بچهها كه نحس شده بودند و خودشان نميدانستند كه خوابشان ميآيد - سروصداي ظرفهايي كه جابهجا ميكردند - و برو بياي زنهاي همسايه كه به كمك آمده بودند و ترق و تورق كفش تختهاي سكينه، كلفت خانه - كه ديگران هيچ امتيازي براي او نداشتند - همه اين سروصداها از لب بام هم بالاتر ميرفت و همراه دود و دمهاي كه در آن بعد از ظهر از همه فضاهاي حياط برميخاست، به ياد تمام اهل محل ميآورد كه خانه حاج عباسقلي آقا نذري ميپزند و آن هم سمنوي نذري.
كد كالا | 274053 |
زبان | فارسی |
نویسنده | جلال آلاحمد |
سال چاپ | 1402 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 132 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 13.7 * 21.5 * 0.5 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 155 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.