درباره‌‌ی سرسلامتی (5 داستان)

گفتم ‹‹كجا؟›› گفت ‹‹برمي‌گردم.›› گفتم ‹‹كجا؟›› گفت ‹‹آن پايين. مگر نمي‌بيني؟ كسي از اوليا دارد دنبال سر بريده‌اش مي‌گردد.›› صداي شيهه ذوالجناح آمد. او پرواز كرد. باران تير از سپاه اشقيا به طرف بالا باريدن گرفت. و باران گل‌هاي سرخ از آسمان.

آخرین محصولات مشاهده شده