درباره‌‌ی سفرنامه اروپا (تاملات زمستانی بر تاثرات تابستانی)

«خلاصه بگويم، عطش سيري‌ناپذير ديدن چيزها و جاهاي جديد به جانم افتاده بود، عطش ساختن پانوراماهاي كلي و تركيبي، عطش تأثيرگذاري مناظر و چشم‌اندازها. بعد از اين اعترافات، چه انتظاري از من داريد؟ چه برايتان تعريف كنم؟ چه تصويري بسازم؟ چه توصيفي بكنم؟ يك نماي پانوراما؟ چيزي كه پرنده در پروازش مي‌بيند؟ اما آخر خودتان اولين نفري خواهيد بود كه به من مي‌گوييد: خيلي بلند پريده‌اي.» سال 1862 است، ظاهرا فيودور داستايفسكي براي مشورت با پزشكان اروپايي و علاج حمله‌هاي صرع راهي اروپا شده‌است، اما اين سفر بدل مي‌شود به سياحتي در شهرهاي برلين، لندن، پاريس، فلورانس، ميلان و وين. حاصل اين سفر يادداشت‌هايي بود كه اولين‌بار در مجله‌‌ي زمان به‌ سردبيري خود او منتشر شد. اين يادداشت‌ها حاصل تأملات او در باب چگونگي نگرش روس‌ها به دنياي آزاد اروپاي مركزي است. از منظر داستايفسكي‌شناسان اين يادداشت‌ها يكي از صريح‌ترين و بي‌پرده‌ترين آثار داستايفسكي است؛ او عامدانه پرده از درونياتش در برخورد با فرهنگ اروپايي برمي‌دارد و از مقاومت در برابر وسوسه‌ي‌‌ تأثيرپذيري از فرهنگ غربي حرف مي‌زند. به‌نظر مي‌رسد اولين جرقه‌هاي ذهني داستايفسكي را بايد در اين سفرنامه جست‌وجو كرد؛ افكاري كه بعدها حاصلش كتاب يادداشت‌هاي زيرزميني شد.

آخرین محصولات مشاهده شده