درباره‌‌ی سوگ داش‌آکل و 2 نمایش‌نامه دیگر (نمایش‌نامه)

داش‌آكل توي دلم آشوبه. شايد مرجان من رو دوست نداشته باشه! بلكه شوهر جوون پيدا بكنه! نه، از مردونگي دوره. مرجان چهارده سالشه و من چهل سالمه! اما چه كنم؟... اين عشق من رو كشت!... اسحاق... اسحاق... كجايي؟ بيار اون سبوي مردافكن رو. اسحاق... اسحاق... بيار اون مرهم درد رو.

آخرین محصولات مشاهده شده