درباره‌‌ی شاهزاده خارها (امپراتوری درهم‌شکسته 1)

پيش از آن‌كه خارها درس تيزشان را به من بدهند و هرچه ضعف در وجودم بود همراه با خون بيرون بريزند، فقط يك برادر داشتم؛ و او را خيلي دوست داشتم. ولي آن روزها ديگر رفته‌اند و چيزي كه از آن‌ها به جا مانده در گور مادرم خفته است. حالا برادران بسياري دارم، برادراني تيزدست در كار با خنجر و شمشير؛ و هر قدر كه دلتان بخواهد شرور.

آخرین محصولات مشاهده شده