درباره‌‌ی صدای غذا خوردن 1 حلزون وحشی (ماجراهای واقعی 1 زن و 1 شکم‌پا)

تا به حال به اين فكر كرديد كه شايد بابت مشغله كاري و روزمرگي فراواني كه دچارش شديم قادر به حس كردن خيلي از جزئيات مهم زندگي نيستيم... معمولا ما انسان ها زمان سختي و مشقت تازه متوجه اهميت آرامش و روزمرگي كه كلي مارا به خود درگير كرده مي‌شويم... اليزابت تووا بايلي هم از جنس ما است. تازه با زندگي راحت‌تر و كم دردسرتر اما خب حادثه و هجوم اتفاقات عجيب و غريب، بي‌خبر سراغ آدمي را مي‌گيرد. او عاشق طبيعت است و با گربه و سگش در روستاي كوچكي زندگي مي‌كند اما داستان اين كتاب برمي‌گردد به 34 سالگي وي كه از سفر اروپاي خود يك ويروس ناشناخته به سوغات آورده و ويروس با تمام تلاش ميخواهد اليزابت را از پاي درآورد. حالا وقت وارد شدن نقش اصلي داستان يعني حلزوني است كه مهمان ناخوانده اليزابت در بيمارستاني است كه او در آنجا بستري است. هم‌ذات‌پنداري او با حلزون و كتاب آناتومي حلزوني كه پرستار به او مي‌دهد باعث مي‌شود اليزابت الهام خوبي از دوست كوچكش دريافت كند و آن را سپر اصلي مقابل بيماري و نااميدي و تنهايي خود قرار دهد . داخل سايت اصلي اين كتاب ميتوان به صداي هويج خوردن اليزابت و هويج خوردن حلزونش گوش دهيد و بعد از خواندن آن به اين فكر كنيد كه چه پديده‌هايي سر راه ما قرار گرفته و هر روز از كنارشان با بي دقتي تمام رد مي‌شويم غافل از اينكه درون تك تك آنها دنيايي است شايد بزرگ‌تر از ما...

آخرین محصولات مشاهده شده