دربارهی عید در آبادی ما (مجموعه داستان)
«هوا هنوز سرد بود. من هم اصلا لباس مناسبي نداشتم. پيراهن نازك آستين كوتاهي پوشيده بودم. اما كفشم بد نبود. كفش ساخت وطن با كف آجدار و شيار نسبتا مناسب كه تمام زمستان، روزهاي برفي و يخبندان را با همين كفش سر ميكردم. از كلاه و دستكش هم خبري نبود. البته نداشتم و حقيقتا به صرافت آنها هم نيفتاده بودم. شايد اين هم نشانهاي از برنامهريزيهاي زندگيام بود، كه تعريفي نداشت. سرماي هوا را كه بر پوست خود حس كردم، قدري مرا به انديشه عاقبت كار وا داشت. ليكن اميدم به آفتابي بود كه هنوز برنيامده بود.
كد كالا | 98141 |
زبان | فارسی |
نویسنده | محمد اژدری |
سال چاپ | 1396 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 134 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 21.4 * 14.4 * 0.7 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 158 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.
مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند
خون شهدا (تجربههای کوتاه 44)
7,000 تومان
مروری بر کوتاهترین شعرهای دنیا
110,000 تومان
نشان کتاب کشدار
15,000 تومان
نشان کتاب مگنتی
20,000 تومان
دامنی از جنس آب
8,000 تومان
عاشقانههای آیدا (مجموعه شعر)
8,500 تومان
سوء طن (مجموعه شعر)
6,500 تومان
آسمانهای ساکت (مجموعه شعر)
6,000 تومان
3 گانه خاک (3 نمایشنامه پیوسته)
1,700 تومان