درباره‌‌ی من پیش از تو

آن شب نتوانستم بخوابم. در اتاق قوطي كبريتي دراز كشيدم و به سقف چشم دوختم و تلاش كردم با دقت تمام دو ماه گذشته را براساس آن‌چه اكنون مي‌دانستم، بازسازي كنم. گويي همه‌چيز تغيير كرده بود، تكه‌تكه شده و در جاي ديگر آرام گرفته بود، به قالبي تبديل شده بود كه من شناختي از آن نداشتم.

آخرین محصولات مشاهده شده