درباره‌‌ی نازنین‌های سالخورده در بیشه

روزي نل، درست قبل از شام، به خانه آمد و ديد در ورودي خانه باز است. ماشين نبود. روي پله‌ها رد خون بود. نل وارد خانه شد و رد خون را از فرش راهرو تا كف آشپزخانه دنبال كرد. روي تخته برش يك چاقو بود؛ يكي از چاقوهاي محبوب تيگ، استيل ژاپن، بسيار تيز... و كنارش هويجي نصفه و خون‌آلود. از دخترشان هم، كه آن زمان نه سال داشت، هيچ نشاني نبود. سناريوهاي احتمالي چه بودند؟ تبهكارها به خانه ريخته بودند. تيگ سعي كرده بود با چاقو از خود دفاع كند (پس تكليف آن هويج چه مي‌شد؟) كه زخمي شده بود.

آخرین محصولات مشاهده شده