درباره‌‌ی نرودا (چند شعر عاشقانه 1 سرود نومیدی با چند پراکنده)

تن مي‌كشد آن‌جا در بلندترين شعله و مي‌سوزد تنهايي‌ من كه بازوانش چو غريقي تاب مي‌خورد. علامات سرخ مي‌فرستم از فراز چشمهاي غايب تو كه موج مي‌زند چون دريا كنار فانوسي دريايي. تو، مادينه دور من، فقط حافظ ظلمتي، از نگاه تو گاهي ظهور ساحل هول است.

آخرین محصولات مشاهده شده