درباره‌‌ی همه تنها می‌میرند

بالدور پرزيكه، شاگرد مغرور مدرسه ناپولا، گل سرسبد خاندان پرزيكه، ديگر كار زمين‌مانده‌اي در برلين نداشت. مي‌توانست برگردد و به تحصيل ادامه دهد تا بلكه روزي آقاي جهان شود. مادرش را كه از ترس پدر به اقوام پناه برده بود به خانه برگرداند و اكيدا دستور داد كه ديگر پا از خانه بيرون نگذارد وگرنه خودش مي‌داند، و يك بار هم به ديدن خواهرش در اردوگاه راونزبروك رفته بود...

آخرین محصولات مشاهده شده