درباره‌‌ی کلارا و خورشید (گالینگور)

كلارا، رباتي هوشمند، با ويژگي‌هاي خارق‌العاده‌ي خود رفتار كساني را كه پا به فروشگاه مي‌گذارند و رهگذراني را كه در مقابل ويترين عبور مي‌كنند، با دقت تماشا مي‌كند و سعي در تحليل آن‌ها دارد. كلارا در انتظار است تا كودكي او را انتخاب كند ولي وقتي موقعيتي پيش مي‌آيد كه شرايطش براي هميشه تغيير كند، به او اخطار داده مي‌شود كه خيلي روي وعده‌هاي انسان‌ها حساب نكند. ايشي‌گورو در اولين رمانش بعد از دريافت جايزۀ نوبل ادبيات، از نگاه راوي‌اي منحصربه‌فرد به جهاني كه به‌سرعت در حال تغيير است مي‌نگرد و به زيبايي تنهايي انسان مدرن را به تصوير مي‌كشد و در پي پاسخ اين سؤال بنيادين برمي‌آيد: معناي عشق چيست؟ كلارا، رباتي كه از هر انساني بهتر معناي تنهايي و عشق و دوست داشتن را درك مي‌كند، با معصوميتي كودكانه به مشاهدۀ دنياي اطراف خود مي‌پردازد و باوجوداين‌كه به او اخطار داده مي‌شود كه خيلي روي وعده‌هاي انسان‌ها حساب نكند همۀ توانش را وقف انجام وظيفه‌اي مي‌كند كه احساسات عميقش بر دوشش گذاشته. كلارا و خورشيد، رماني تكان‌دهنده و گيرا، دريچه‌اي است تا خودمان را از بيرون تماشا كنيم و طريق عاشقي بياموزيم.

آخرین محصولات مشاهده شده