درباره‌‌ی گوژپشت نتردام (نتردام پاریس)

سر بي‌شام زمين گذاشتن بسي رنج‌آوار است، اما بدتر از آن اين است كه آدم نداند كجا بخوابد. گرنگوار چنين وضعي داشت. نه از نان خبري بود نه از ماوا. براي رفع اين نيازها به هر سو مي‌شتافت، اما بي‌نتيجه بود. از ديرباز اين حقيقت را دريافته بود كه ژوپيتر انسان را به اكراه آفريده و سرنوشت مرد فرزانه به گونه‌اي است كه اصول و عقايدش راه به جايي نمي‌برند. اما هرگز اين گونه در تنگنا نمانده بود. صداي معده‌اش را مي‌شنيد و احساس مي‌كرد كه سرنوشت به ناحق با اصول و عقايدش سر ناسازگاري دارد.

آخرین محصولات مشاهده شده