درباره‌‌ی گیل‌گمش

"... غم‌نامه‌ي گيل گمش، در اصل، تذكاري عميق از سرگذشت آدمي و گذار وي از خرافات مطلق به واقعيات نسبي‌تر است . لوح يازدهم توفان فراگير نوح را روايت مي‌كند كه در آن تبار انسان از انهدام مقدر مي‌گريزد. جواني انكيدو يادآور نخستين دوره‌هاي زنده‌گاني انسان است كه در اعتماد كامل ميان جانواران ديگر در كنار طبيعت زندگي مي‌كرده است و رويكرد او به زند‌گي متمدنانه نشان مراحلي است كه گروه‌هاي انساني از قبيله نشيني به واحد‌هاي شهري كوچ‌ مي‌كنند؛ و بي‌فايده نيست كه در اين حركت تكاملي، از يك‌سو به جايگاهي توجه كنيم كه حماسه به جنس مؤنث انسان مي‌دهد كه تعليم كننده‌ي فرهنگ است و از سوي ديگر به آن شكارچي "يكجانشين" كه موجودي وحشي و انگل طبيعت است. از همه گسترده‌تر، حماسه به گوناگوني فضاي پيرامون انسان‌ها، به جنگل و كوه و بيابان و دشت و جهان متمدن انگشت مي‌گذارد اما شرح و وصف اوروك زمان گيل گمش را مي‌توان توصيف شهر‌‌هاي ابتدايي دانست با شوراي ريش‌سفيدان و كاست جنگ‌جويان و حكومت جابرانه‌ي ستم‌گر تنها و منفردش : انسان يا خدايي كه در قلمروهاي خود برمردان يا زنان تيول خويش خشونتي مهار ناپذير اعمال مي‌كند.

آخرین محصولات مشاهده شده