درباره‌‌ی 4 سرباز

گلوله‌ها صفير مي‌كشيدند و وقتي گلوله توپي فرود مي‌آمد، ديگر تنها چيزي كه مي‌شنيديم هياهوي انفجار آن بود. بالاخره به جاده رسيديم و خودمان را در خندق حاشيه آن انداختيم، اول من و پاول و اودوكيم كوچولو و بعد كيايين و شيفرا...

آخرین محصولات مشاهده شده