درباره‌‌ی 5 بازمانده

هشت ساعت. شش دوست. يک تک‌تيرانداز. رِد هجده ساله و دوستانش در تعطيلات بهاره سوار کاروان مي‌شوند تا به سفر بروند. مسير طولاني است ولي حال همه خيلي خوب است. تا اين‌که کاروان وسط ناکجاآباد خراب مي‌شود. موبايل‌ها آنتن نمي‌دهند و هيچ‌کس نيست که کمکشان کند. وقتي به تک‌تک لاستيک‌هايشان تيراندازي مي‌شود، مي‌فهمند اين ماجرا تصادفي نيست. يکي از اعضاي گروه رازي دارد که تک‌تيرانداز حاضر است به خاطرش آدم بکشد. بازي موش‌وگربه آغاز مي‌شود و اعضاي گروه با درماندگي سعي مي‌کنند کمک بگيرند و دريابند چه کسي هدف تک‌تيرانداز است. رازهاي قديمي بايد در فضاي تنگ و بسته کاروان فاش شوند و اضطراب و تنش به سطح مرگ‌باري مي‌رسد. عده‌اي از اين شب، جان سالم به در نخواهند برد.

آخرین محصولات مشاهده شده