درباره‌‌ی آزادراه جنوبی و داستان‌های دیگر (مجموعه داستان)

فرماندار رومي دستش را بالا مي‌آورد و احترام نظامي مي‌دهد. مي‌گذارد ترس برآمده از جمعيت نعره‌كشاني كه هرم گرما و دو ساعت تماشاي آوردگاه گلادياتورها خسته‌شان نكرده ميخكوبش كند. با خود مي‌انديشد كه از قضاي روزگار مجسمه‌اش روزي همين شكلي خواهد شد...

آخرین محصولات مشاهده شده