درباره‌‌ی آسمان هم رودخانه دارد

قطره آب سرگرداني ميان سه شخصيت رمان در سه زمان و مكان مختلف پيوندي ناديدني ايجاد مي‌كند، قطره‌اي كه روزي ميان موهاي آشوربانيپال مي‌چكد، سپس بخار مي‌شود و قرن‌ها بعد، به شكل دانه برفي برمي‌گردد و در دهان آرتور، نوزادي تازه‌متولدشده در كنار رود تميز، مي‌نشيند. كودك اولين مزه‌اي كه مي‌چشد، طعم تلخ و سرد تاريخ است. نارين شخصيت ديگري است از سرزمين ميان‌رودان كه مي‌خواهند او را با آب رود دجله غسل تعميد دهند، آب را به صورتش مي‌پاشند، او قطره درون آب را مزه‌مزه مي‌كند و گويي مصيبت نياكانش را با تمام وجود درك مي‌كند. و زليخا، دختر امروزي انگليسي با تباري شرقي است؛ دانشمند آب‌شناس كه روي نظريه حافظه يگانه آب تحقيق مي‌كند.

آخرین محصولات مشاهده شده