دربارهی احوال و زندگانی مولانا (جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی)
«... خلق به زهد و رياضت و علم ظاهر كه مولانا داشت فريفته بودند و به خدمت و دعاي او تبرك جسته او را پيشواي دين و ستون شريعت احمدي ميخواندند؛ ناگهان پرده برافتاد و همهكس را معلوم شد كه آن صاحب منبر و زاهد كشور، رندي لاابالي و مستي پيمانهبهدست و عاشقي كفزنان و پايكوبان است و دستار دانشمندانه و رداي فراخآستين كه نشان ظاهريان و بستگان حدود است به روي عاريت و جولانگاه او بيرون از عالم حد و نشيمن وي نه اين كنج محنت آباد است.
تا وقتي كه مولاناي ما در مجلس بحث و نظر بوالمعالي گذشته فضل و حجت مينمود، مردم روزگار او را از جنس خود ديده به سخن وي كه درخور ايشان بود فريفته و بر تقوي و زهد او متفق بودند، ناگهان آفتاب عشق و شمس حقيقت پرتويي بر آن جان پاك افكند و چنانش تافته و تابناك ساخت كه چشمها از نور او خيره گرديد و روز كوران محبوب كه از ادراك آن هيكل نوراني عاجز بودند از نهاد تيره خود به انكار برخاستند و آفتاب جانافروز را از خيرگي چشم شب تاريك پنداشتند. مولانا طريقه و روش خود را بدل كرد، اهل آن زمان نيز عقيده خويش را نسبت به وي تغيير دادند. آن آفتاب تيرگيسوز كه اين گوهر شبافروز را مستغرق نور و از ديده محجوبان مستور كرد و آن توفان عظيم كه اين اقيانوس آرام را متلاطم و موجخيز گردانيد و كشتي انديشه را از آسيب آن به گرداب حيرت افكند سر مبهم و سرفصل تاريخ زندگاني مولانا، شمسالدين تبريزي، بود.»
كد كالا | 276463 |
زبان | فارسی |
نویسنده | بدیعالزمان فروزانفر |
سال چاپ | 1402 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 232 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14 * 21.6 * 1 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 263 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.