درباره‌‌ی افسانه ایکاباگ

مارش لندزي‌ها افسانه ايكاباگ را نسل به نسل و سينه به سينه نقل كرده بودند و شهرت آن به همه‌جا و حتي تا شوويل هم رسيده بود. ديگر كسي نبود كه اين داستان را نشنيده باشد. طبيعتا مثل همه افسانه‌ها، داستان بسته به راوي آن كمي متفاوت نقل مي‌شد. با اين همه، موضوع همه داستان‌ها اين بود كه هيولايي در شمالي‌ترين بخش اين سرزمين در باتلاقي سياه و معمولا مه‌آلود كه هيچ انساني جرئت نزديك شدن به آن را نداشت، زندگي مي‌كرده. مي‌گفتند خوراك هيولاها كودكان و گوسفندان بوده‌اند. حتي بعضي وقت‌ها، زنان و مردان بالغي هم كه راه گم مي‌كردند و در دل شب نزديك اتلاق مي‌رفتند، طعمه هيولا مي‌شدند. آيا همه اين‌ها حقيقت داشته؟

آخرین محصولات مشاهده شده