دربارهی الکترا
ترديدم نيست جايي در اين قصر، مادرم پرسهزنان نگاه در دل تاريكي دوخته. با پاهاي لطيفش پوشيده در سندلي ظريف، با گيسواني بهپشتبسته با روباني سرخ، معطر به برگ گل و روغنهاي خوشبو و با پوستي نرم و تابنده در مهتاب، هماره خاموش است. از سراچهام برون نميروم، مبادا مادر را ببينم. بر ميخيزم و سوي پنجره باريكي ميروم كه ديوار سنگي را گشوده. آرنج بر هره ميآسايم و منظره بيرون را نظارهگر ميشوم.
انتظار ديدن هيچچيزم نيست، هيچچيز، مگر خوشهاي ستاره؛ اما در اين حال، بر فراز كوهي دور، شعلهاي ميبينم و دورتر از آن شعلهاي ديگر. زنجيرهاي از آتش بهسوي موكناي برپاست. دلم در سينه ميكوبد. كسي پيغامي فرستاده و ما جملگي يك خبر را چشمبهراهيم.
كد كالا | 276103 |
زبان | فارسی |
نویسنده | جنیفر سنت |
مترجم | حسین حضرتی |
سال چاپ | 1402 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 320 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14 * 21 * 1.9 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 246 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.