کلاود ژنرال ففانگ را شکست مي‌دهد و امپراتور کيهان مي‌شود. از گوشه‌گوشه‌ي جهان هستي پيام تبريک به دستش ميرسد. کلاود از مقر فرماندهي خود روي کره‌ي زمين چهارچشمي اوضاع را مي‌پايد و فرمان‌هايش را به همه جا گليت آر مي‌کند؛ چيزي شبيه توئيت فضايي! بارکس حواسش هست که امپراتور دسته‌گل به آب ندهد. ژنرال ففانگ از زندان فرار ميکند. ملکه‌پلنگي هم کوتاه‌بيا نيست و به هر دري ميزند تا انتقام بگيرد. ژنرال ففانگ با نقشه‌اي حساب‌شده بارکس وراج را مي‌دزدد و جايي در فضا زنداني ميکند. کلاود سوار سفينه‌اش ميشود تا آنها را نجات بدهد. آژير قرمز: خطر جنگ بزرگ فضايي!