درباره‌‌ی تاسیان (شومیز)

اي كدامين شب! يك نفس بگشاي جنگل انبوه مژگان سياهت را تا بلغزد بر بلور بركه چشم كبود تو پيكر مهتاب‌گون دختري كز دور با نگاه خويش مي‌جويد بوسه شيرين روزي آفتابي را از نوارش هاي گرم دست‌هاي من.

آخرین محصولات مشاهده شده