دربارهی تا ابد به یاد کییف خواهم بود
با از راه رسيدن بهار حزب اشتراكي نيز جاني تازه گرفت و خبر رسيد كه كار و غذا دوباره در دسترس است. حكومت فكر ميكرد هر كسي كه زنده مانده آنقدر درمانده است كه هركاري ازش بخواهند انجام ميدهد، و حق با آنها بود.
زماني همه اهالي روستا حزب اشتراكي را به باد فحش ميكشيدند، اما حالا هر روز مشتاقانه براي كار راهي مزارع جمعي ميشدند. اما در ازاي هر روز كار، يك كاسه سوپ آبكي و يك تكه نان دريافت ميكردند. هر روز سروكله آدمهايي با چشمهاي گودرفته و چهرههاي توخالي پيدا ميشد، همگي نيمهجان و خالي از احساسات. آنها بهندرت با هم صحبت ميكردند. مگر چيزي هم براي گفتن باقي مانده بود؟
محصولات مرتبط
10 %
10 %
10 %
10 %
مثلث
زیستن در روزگار سخت (نصایح قلبی برای روزهای دشوار)
When things fall apart
144,000 تومان
160,000 تومان
10 %
10 %
10 %
10 %