درباره‌‌ی تب تند پیراهنت

-بهم فرصت بده محيا! قلبم لحظه‌اي نكوبيد، نبضم قطع شد و خون در رگ‌هايم منجمد شد. -من راه و رسم عاشقي رو بلد نيستم، ولي اگه قرار باشه يادش بگيرم مي‌خوام شما يادم بدي. اين قلب ديگر مثل سابق نمي‌شد آن هم وقتي اين چنين خودش را به در و ديوار سينه‌ام مي‌كوبيد. -من از پسش برنمي‌آم آقاسيد. -باور كن فقط تو از پسش برمياي چون اگه قرار باشه من خانواده‌اي داشته باشم دوست دارم اين خانواده تو و هستي باشين نه هيچ‌كس ديگه‌اي.

آخرین محصولات مشاهده شده